منتظران عصر
24 آذر 1394 توسط مريم پرهمت
اين متني نيست كه بتوان بيدقت و باسرعت آن را خواند…»
مولاي غمديدهاي داريم كه قرنهاست اسير زندان غيبت است، قرنهاست!!!
خود ما هم حسابي اسيريم، اسير دنيا، دست به گريبان هواهاي نفس و…
بزرگترين گرفتاريمان هم محروميت از آن يادگار پيامبر است،
محروميت از عدالت جهانگسترش
از شنيدن كلام روحبخشش
از چشيدن نگاه مهربانش، از…
چه بايد كرد؟
نه دل به حال او ميسوزانيم!
نه غصه خودمان را ميخوريم!
اگر راهي پيش رويمان نبود؛ ميگفتيم چه كنيم كه علاجي نيست، راه نجاتي نيست!
حال آنكه اين بزرگترين درد عالم درماني بسيار ساده و شدني دارد. درماني كه به لطف خدا از هر پير و جواني، از هر مرد و زني برميآيد و آن هم؛